بیل استوارت، صاحب یک فروشگاه اسباببازی کوچک در نیویورک، ماهانه قربانی ترفندهای مرجوعی کالا میشود. او میگوید: «سر آدم کلاه میرود.» اخیرا، یک مشتری یک کیت اسباببازی را پس از دو هفته در حالی برگرداند که جعبهاش باز، نیمی از آن مونتاژ شده و قطعاتش گم شده بود. کالا مستقیم به سطل زباله رفت و برای استوارت یک ضرر خالص ۵۵ دلاری به همراه داشت. برای کسبوکار کوچکی مثل او، این یک ضربه جدی است.
داستان استوارت تنها یک نمونه از یک مشکل بسیار بزرگتر است. کلاهبرداری در مرجوعی کالا در حال تبدیل شدن به یک اپیدمی است که طبق گزارشها در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۰۳ میلیارد دلار برای خردهفروشان آمریکایی هزینه داشته است. نکته قابل توجه این است که بخش بزرگی از این تقلب توسط مجرمان سازمانیافته انجام نمیشود، بلکه توسط مصرفکنندگان عادی و روزمره صورت میگیرد.
چرا یک شهروند عادی تقلب میکند؟
کارشناسان معتقدند ترکیبی از عوامل باعث این پدیده شده است. بسیاری از مردم از نظر مالی تحت فشار هستند و سیاستهای مرجوعی بسیار آسان و سخاوتمندانه شرکتهای بزرگ، آنها را به این کار عادت داده است. به نظر میرسد یک ذهنیت فراگیر وجود دارد که کلاه گذاشتن سر یک «شرکت بینام و نشان» و بزرگ، یک جرم بدون قربانی است. دیوید مورین، کارشناس لجستیک خردهفروشی، میگوید: «مصرفکنندگانی که هرگز از یک فروشگاه فیزیکی دزدی نمیکنند، از نظر اجتماعی یاد گرفتهاند که این نوع سواستفادههای کوچک از خردهفروشان قابل قبول است.»
طیف این تقلب گسترده است و از موارد به ظاهر بیضرر شروع میشود و به کلاهبرداریهای آشکار میرسد. یکی از رایجترین ترفندها «واردروبینگ» (wardrobing) است: افراد لباسی را برای یک مهمانی میخرند، آن را میپوشند و روز بعد برای پس گرفتن پولشان آن را مرجوع میکنند. در واقع، از فروشگاه به عنوان یک کمد لباس رایگان استفاده میکنند.
در موارد جدیتر، مشتریان جعبههای خالی یا کالایی کاملا متفاوت (مانند یک آجر به جای تبلت) را پس میفرستند. برخی دیگر به دروغ ادعا میکنند که بسته هرگز به دستشان نرسیده تا هم کالا را نگه دارند و هم پولشان را پس بگیرند. این ترفندها به لطف تجارت آنلاین آسانتر شدهاند، زیرا کارمندان انبارها فرصت بررسی دقیق تکتک بستههای مرجوعی را ندارند.
عادیسازی تقلب در فضای مجازی
ایدههای این ترفندها به راحتی در شبکههای اجتماعی مانند تیکتاک و ردیت پیدا میشود. کاربران در این پلتفرمها نکاتی را برای سواستفاده از سیاستهای مرجوعی شرکتهایی مانند آمازون، تارگت یا کاستکو با یکدیگر به اشتراک میگذارند. این امر به عادیسازی این رفتار کمک کرده و آن را از یک تقلب به یک «زرنگبازی» برای صرفهجویی در هزینهها تبدیل کرده است.
واکنش کسبوکارها
در حالی که این ضررها برای غولهای تجاری قابل تحمل است، کسبوکارهای کوچک را به شدت تحت فشار قرار میدهد. به همین دلیل، خردهفروشان، چه بزرگ و چه کوچک، در حال مقابله هستند. آنها با سختگیرانهتر کردن سیاستهای خود، از جمله حذف مرجوعی رایگان، کوتاه کردن مهلت بازگشت کالا و حتی مسدود کردن حساب مشتریانی که سابقه سواستفاده دارند، واکنش نشان میدهند. برخی شرکتها در حال حرکت به سمت سیاستهای مرجوعی شخصیسازی شده هستند تا به مشتریان خوب پاداش دهند و جلوی سواستفادهکنندگان را بگیرند.
این تقابل نشاندهنده یک احساس فراگیر «ما در برابر آنها» بین مصرفکنندگان و شرکتهاست. بسیاری از خریداران حس میکنند شرکتها در حال دوشیدن آنها هستند، بنابراین از هر فرصتی برای تلافی استفاده میکنند؛ حتی اگر بهای آن تبدیل شدن به یک ملت از کلاهبرداران خردهپا باشد.
دیدگاهتان را بنویسید