طغیان تبلیغات هوش مصنوعی و راهکار استراتژیک برای برندها

با افزایش تولید انبوه و بی‌کیفیت تبلیغات توسط هوش مصنوعی، مخاطبان با دریایی از محتوای تکراری و یک‌شکل روبرو هستند. کارشناسان معتقدند راه نجات برندها در سال‌های آینده، «استراتژی سکوت» و تمرکز بر کمیابی، کیفیت و تعامل انسانی به جای بمباران تبلیغاتی است.

یک آمار قدیمی وجود دارد که می‌گوید هر فرد به طور میانگین روزانه در معرض ۱۰ هزار تبلیغ قرار می‌گیرد. اگرچه صحت این عدد بارها زیر سوال رفته، اما شاید دلیل ماندگاری این باور آن است که واقعیت زندگی امروز ما دقیقا همین حس را منتقل می‌کند.

فیدهای شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون، استادیوم‌های ورزشی و سرویس‌های استریم مملو از تبلیغات شده‌اند. اکنون، هوش مصنوعی (AI) تهدید می‌کند که آن آمار ۱۰ هزار تبلیغ در روز را به یک واقعیت ترسناک تبدیل کند. آژانس‌های تبلیغاتی با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مولد، قادرند هزاران ویدیو و بنر را در کسری از زمان تولید کنند.

«پی‌جی ایس» (PJ Ace)، بنیان‌گذار آژانس «ژانر.ای‌آی» (Genre.ai) که سابقه ساخت تبلیغات هوش مصنوعی برای برندهای بزرگی را دارد، معتقد است: «برندها برای اینکه در رقابت باقی بمانند، نیاز دارند یک روز در میان تبلیغ بسازند.»

کابوس محتوای تکراری و بی‌کیفیت (Slop)

با تمام احترام به فعالان این حوزه، نسخه‌ای که آن‌ها برای فرهنگ تجاری می‌پیچند، شبیه یک کابوس الگوریتمی است. غرق کردن فرهنگ در دریایی از “یک‌شکل بودن” نه برای چشمان مخاطب مفید است و نه سرمایه‌گذاری خوبی برای برندها محسوب می‌شود.

اگر به تبلیغات اخیر ساخته شده با هوش مصنوعی نگاه کنید (مانند تبلیغ اخیر کوکاکولا)، همه آن‌ها یک “حس و حال” مشترک دارند. صحنه‌ها و چهره‌ها انگار از یک فیلتر یکسان عبور کرده‌اند. این همگونی عجیب، وقتی ضرب‌در هزاران تبلیغ روزانه شود، به سوخت کابوس‌های ما تبدیل خواهد شد.

در سال ۲۰۲۶، برندها باید به دنبال راه‌های جدیدی برای استفاده از کمیابی، ایجاد اشتیاق و جوامع هواداری باشند. می‌توان نام آن را رویکرد “کمتر، بیشتر است” گذاشت، اما استراتژیست‌ها آن را «استراتژی سکوت» یا (STFU Brand Strategy) می‌نامند.

استراتژی سکوت: هوشمندی در زمان سخن گفتن

استراتژی سکوت به معنای ساکت بودن مطلق نیست؛ بلکه به معنای استراتژیک بودن در مورد زمان و چگونگی صحبت با مخاطب است. این یعنی خلق تجربه یا اثری که مردم با اشتیاق آن را دست‌به‌دست کنند، نه اینکه محتوای بی‌کیفیت هوش مصنوعی را به زور در گلوی مخاطب بریزیم.

«لئو پرموتیکو» (Leo Premutico)، هم‌بنیان‌گذار آژانس «یوهانس لئوناردو» (Johannes Leonardo) معتقد است تمایز واقعی در ایده‌های جذابی نهفته است که انسان‌های واقعی آن‌ها را با دیگران به اشتراک می‌گذارند. او می‌گوید: «هیچ راهی وجود ندارد که حجم بالای محتوا، پاسخ مناسبی باشد. این ایده که هوش مصنوعی زباله تولید کند و بعد خودش از همان زباله‌ها یاد بگیرد، فقط اوضاع را بدتر می‌کند.»

در حالی که صنعت تبلیغات برای کاهش هزینه‌ها به سمت هوش مصنوعی هجوم آورده، موجی از واکنش منفی مخاطبان نسبت به تبلیغات AI شکل گرفته است. برندهایی که این پیام را بشنوند و به جای کمیت بر کیفیت تمرکز کنند، برنده خواهند بود.

بازگشت به تعامل انسانی و کمیابی

نگاهی به اقتصاد مد و لباس‌های خیابانی (Streetwear) بیندازید. برندهایی مانند «کورتز» (Corteiz) یا «سوپریم» (Supreme) محتوای بی‌کیفیت AI تولید نمی‌کنند. آن‌ها بر پایه کمیابی، رویدادهای غافلگیرکننده و ارتباط مستقیم بنا شده‌اند. نتیجه این خویشتن‌داری، ایجاد یک پایگاه هواداری متعصب است.

زمانی که هر برندی بتواند محتوا، توصیفات و لحظات وایرال را در مقیاس نامحدود جعل کند، تنها معیار واقعی ارزش، مشارکت واقعی انسانی خواهد بود. به عنوان مثال، همکاری «آدیداس» با گروه موسیقی Oasis در تور کنسرت‌هایشان، نمونه‌ای از ایجاد حس تعلق و مشارکت بود.

در عصر جدید الگوریتم‌ها، سلیقه (Taste) تبدیل به اعتماد (Trust) جدید شده است. برندها باید به جای اطاعت کورکورانه از الگوریتم‌ها و تولید محتوای انبوه، به دنبال ساختن جوامعی باشند که ارزش مشارکت مخاطب را داشته باشد.

 

منبع گزارش

مطالب مرتبط

دیدگاه‌تان را بنویسید